پارت ۹۰

♡ تا زمانی که من داشتم از کره خارج میشدم اونجا بود الان و نمیدونم چطور مگه ؟
÷ هیچی فقط سوال شد
و سرش انداخت پایین و رفت توی فکر
♡ استادددد
- وااااای خدا چرا هرچی آدم سیریش و اسکول دور ور منه ؟
♡ سانگ اصلا بریم منو باش اومدم تا اینجا به جیمینم میگم
& بانوی من ..
- ازت خوشم نمیاد
♡ حس مشترک
÷ هانا میشه خصوصی باهات حرف بزنم
حس کردم میخواد از کوک بپرسه پس بدون معطلی قبول کردم کمی رفتیم اونور
÷ هم دست من میشی
♡ برای چی ؟
÷ برای بیرون آوردن یونگی از این حال و هوا
لبخند شیطانی زدم
♡ من چهار پایممم
÷ بزن قدش
واینگونه بود که یونگی به خاک سیاه نشست
پنج سال بعد
پنج سال از جیمین و کره دور بودم واقعا دلم براشون تنگ شده
- تنبل خان شروع میکنی یا من شروع کنم
♡ فرقی نداره استاد چون برنده از الان معلومه
شمشیر و توی دستم محکم کردن و گارد گرفتم
- جوجه یه شاگرد هیچوقت نمیتونه استادش و شکست بده
♡ من میشم اولی
- تا دزدیده دیگه از این حرفت پشیمون نشی
♡ خیالت تخت هیچوقت پشیمون نمیشم
دیدگاه ها (۳)

پارت ۹۱

پارت ۸۹

پارت ۸۸

زنگ زندگی p1

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط